|
درباره وبلاگ خدایا آنگونه زنده ام بدارکه نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که کسی به وجد نیایداز نبودنم آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
|
دوستانه
شنبه 19 آذر 1390برچسب:, :: 17:39 :: نويسنده : دوستانه
شاید با خودتون بگید الان که محرمه و خیلی وقته عید غدیرگذشته پس جای گذاشتن این مطلب در اینجا یه خورده غیرمنطقیه !!! درست میفرمایید اما به دلایل زیادی من جمله ادامه سفر بعداز عید و بعداز اون برگشت حجاج از حج و در دسترس نبودن فیلم مربوط به مطلب و.... موفق نشدم این پست رو به موقعش براتون بذارم ولی حیفم اومد راجع بهش صحبتی نکنم امسال توفیقی بود که عید غدیر درجمع هموطنانم که مقیم استانبول ترکیه بودند باشم. به دعوت یکی از دوستان که خودش یکی از گردانندگان اصلی جشن بود در مراسم شب عید غدیر در مسجد ایرانیان مقیم استانبول شرکت کردیم. این مسجدکه والده خان نام دارد در نزدیکی بازار بزرگ سرپوشیده و مسجد بایزید قرار دارد پس از گذر از بازار جانبی بازار بزرگ و کوچه پس کوچه های تنگ با سراشیبی های تند به یک محوطه باز رسیدیم شبیه کاروانسرا که دورتا دور آن مغازه ها و خونه های جورواجور مشاهده میشد البته چون شب بود و هوا هم کمی سرد زیاد به معماری و طرز چینش مغازه های اطراف توجهی نکردم . مسجد در وسط این کاروانسرا خودنمایی می کند مسجدی کوچک و دو طبقه وقتی ما رسیدیم مراسم شروع شده بود و بچه های یه مدرسه ایرانی سرودی آهنگین رو در حال اجرا داشتندکه من هم خودمو به سرعت به طبقه بالا رسوندم که بتونم از سرود بچه ها فیلم بگیرم ولی خب متاسفانه تقریبا آخر سرود رسیدم http://s1.picofile.com/file/7209604836/MOV01983.3gp.html بعداز سرود به همه بچه ها یه دویست تومنی عیدی دادند نمیدونید بچه ها چه شور وهیجانی در مسجد ایجاد کرده بودند فضای مسجد رو به کلی دگرگون کردند بعداز اون هم یکی از سخنرانان در خصوص فضیلت عید غدیر و خصوصیات مولا علی(ع) مطالبی رو عنوان نمودند و بعد هم دوتن از مداحان در مدح حضرت علی و عید غدیر مداحی کردندو در ادامه به چند تن از شرکت کنندگان درمسابقه عید تا عید(قربان تا غدیر) جوایزی اهدا شد و درپایان مراسم از میهمانان با یک شام ایرانی پذیرایی شد جلسه باشکوهی بود همه جذابیت این جلسه برای من این بود که شیعه هر جا باشه ارادتش رو به خاندان نبوت ثابت می کنه در کشوری که اکثریت مسلموناش اهل سنت بودند و شهر به اون شلوغی وبزرگی و تدارک مراسمی شایسته مهمانان و شایسته مناسبتش و جمع کردن این همه آدم واقعا کار دشواریه و بایدبه غیرت همه دست اندرکاران چنین مراسماتی دست مریزاد گفت و خسته نباشید. اونجا به شیعه بودن و ایرانی بودن خودم افتخار کردم و اما متاسفانه این افتخار و غرور در روزهای بعدی سفر رو به افول گذاشت و از ایرانی بودن خودم متاثر شدم طوری که بعضی جاها دوست نداشتم بگم ایرانیم و ... بماند ان شاءالله تو پستهای بعدی از دیدنی ها و جاذبه های شهرزیبای استانبول براتون مینویسم و عکس وفیلم هم میذارم . و خواهم گفت چرا دوست نداشتم بعضی جاها بگم ایرانیم نظرات شما عزیزان: باتوی جنوب
 ساعت11:06---23 آذر 1390
من درد ترا زدست اسان ندهم
دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم از دوست به یادگار دردی دارم کان درد به صد هزار درمان ندهم
به به جای مارو هم خالی میکردید خانوم.
|
|||
 |
تبادل
لینک هوشمند
لینک فیلم رو براتون گذاشتم اگه کیفیت فیلم خوب نیست ببخشید دیگه چون از طبقه بالا و از پشت شبکه های پنجره گرفتم 