درباره وبلاگ خدایا آنگونه زنده ام بدارکه نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که کسی به وجد نیایداز نبودنم آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
دوستانه
امروز یه کار خیلی خنده دار کردم براتون تعریف می کنم بهم نخندین ها
پسرم علی هر روز یه برنامه غذایی برای صبحانه داره که از طرف مهد بهشون دادن . امروز کوکو داشتن منم صبح زود پاشدم که یه کوکوی سیب زمینی به قول خودم گرم وتازه واسش درست کنم . از اونجایی که پختن کوکو یه کم زمان میبره تندو تنددست به کار شدم . سیب زمینی رو رنده کردم و برای اینکه اطراف اجاق گاز کثیف نشه و پوست تخم مرغها رو مستقیم بریزم آشغالی ؛ ظرف سیب زمینی رو گذاشتم کنار ظرفشویی و تخم مرغها رو از یخچال درآوردم که بشکنم بریزم داخل مواد؛ تخم مرغ رو روی لبه ظرف شکوندم و بعد دستمو گرفتم تو تفاله گیر ظرف شویی و تخم مرغ رو اونجا شکستم وقتی دیدم تخم مرغه تو تفاله گیره ولو شد تازه فهمیدم چکار کردم باورتون نمیشه چقدربه کار خودم خندیدم البته بگم این مشغله زیادی گاهی باعث این اتفاقات بعضا خنده دار میشه من چون عجله داشتم وحواسم به آماده کردن صبحانه و راه انداختن بچه ها برای مدرسه بود و خودمم باید برای رفتن به اداره آماده میشدم اینجوری شد وگرنه این قدر بی حواس نیستم که نظرات شما عزیزان:
|
|||
|